نکات مهم متقاعدسازی اثر منطق و چرایی در متقاعدسازی
برای متقاعد سازی افزون بر نیاز، ادراک و احساس عامل کلیدی منطق فرد و ایجاد چرایی برای آن فرد است که بداند چرا من باید این کاررا انجام بدم چرا من اینطور باید فکر کنم. در کتاب با چرا شروع کنید آقای سینک به این اشاره دارد که افرادی که چرایی در زندگی دارند و به نوعی رسالت خود را می دانند چطور زندگی می کنند و افرادی که چرایی ندارند به چه صورت زندگی می کنند. در کلیه امور می توان از چه راهی استفاده کرد چرا این فرد باید از من خرید کنند؟ چرا فرزندم باید درس بخواند؟ چرا فرزندم باید حرفم را گوش دهد؟ چرا من به کلاس آموزشی می روم؟ نحوه پیدا کردن چرایی زمان زیادی میخواهد ممکن است ساعت ها یا سال ها ما را درگیر کند. افراد باید به ارزش پیشنهادی توجه کنند در این صورت هست که ما میتوانیم افرادی را بیشتر متقاعد کنیم. در کتاب تست مامان میتوانیم با سوالات زیادی آشنا شویم تا بتوانیم ارزش پیشنهادی و چرایی افراد را راحت تر تشخیص دهیم. در یک تحقیقی آقای دن اریلی و کتاب ایشان به نام نابخردی های پیش بینی پذیر. در تحقیق خود تلاش کرد تا ببیند مردم از چه زمانی در انجام کاری دست میکشند در اصل در تحقیق خود به این نتیجه رسید که وقتی کار برای افراد معنی پیدا کند حتی با دستمزد کم هم حاضرند کاری را انجام دهند. پسر رئیس و مدیران باید به این امر توجه کنند یه نظر سنجی و تشکر از افراد و مد نظر گرفتن گزارش آنها می تواند به کار آنها معنا دهد و افراد را تشویق کند که حتی با مبلغ کم هم هم آن کار را انجام دهند. چرایی هایی که نفعی به ما می رسانند، شامل ایجاد یا صرفه جویی در پول ، صرفه جویی در زمان، کم شدن زحمت، حس خوب بدهد، بهبود یا رفع مشکل مشخص. و باید سعی کنیم که تمام یا بیشتر موارد ذکر شده را در نظر بگیریم. نکته مهم اینجاست که دلیل باید مربوط به شخص روبرو باشد جهت متقاعد شدن به دلیلی که برای خودمان داریم. برای این کار ما باید اشراف کامل روی آن موضوع یا کالایی که میخواهیم ارائه بدهیم داشته باشیم. چارچوب های متقاعد سازی و پیشنهاد مقدمات، متقاعد شونده، پیشنهاد محیط و شرایط، متقاعدکننده، حرف پایانی. و باید به این نکته توجه کنیم که پیشنهاد اگر نابخردانه باشد رای نمی آورد پس باید سعی کنیم پیشنهاد ما رد نشدنی باشد و باید باور پذیر باشند. و پیشنهاد ما باید کمیاب از لحاظ زمان باشد و کمیابی ازلحاظ تعداد. مثلا خورشید ۱۴ ساعت در آسمان ولی تنها لحظه ای طلوع و غروب آن برای افراد جذاب و دیدنی است و در پیشنهاد باید ارزشمندی در مقایسه باموارد دیگر داشته باشد مغز ما جوری طراحی شده که سریعا از 3ثانیه تا 30 ثانیه مغز ما قضاوت می کند.پس باید به همه جوانب توجه کرد ظاهری، بینایی،شنوایی و مقایسه آن هزینه با سایر هزینه هایی که فرد عادت کرده در زندگی پرداخت کند.از نظر ارسطو 65 درصد در متقاعد سازی احساس را باید دخیل کرد و 25 درصد منطق و 10 درصد عرف در نظر گرفت.حتی در سازمان ملل هم استفاده می توان کرد و افراد متقاعد کرد وحتما باید ببینیم زمان و مکان خوبی است یا نه ؟ افرادی دیگری انجا هستند؟ دراین شرایط افراد فقط می خواهند فرار کنند یا حفظ ابرو کند و حس و حال فرد هم خیلی مهم است و ما باید در نظر بگیریم. متقاعد کننده در چنین شرایطی ما اصلاً نباید ضدحال باشیم یعنی به نوعی ساز مخالف بزنیم، انتظار باعث میشود که افراد کلافه شوند پس بهتر است یک راهی را پیدا کنیم که جلوگیری کنیم از اینکه افراد منتظر زیاد بماند مثلاً یک لاین هواپیمایی گرفتن بار را طولانی تر کرده بود تا افراد کمتر موقع انتظاره وسایلشون اذیت شوند. اول همه ارتباطات باید یخ شکنی داشته باشیم مثلاً در زمینه نوع علایق تیم و ورزش موارد مشترک دیگر با فرد یا افراد صحبت کنیم. باید توجه کنیم که فعالانه به حرفه طرف مقابل گوش دهیم و به نوعی مانند میت نباشیم ارتباط چشمی برقرار کنیم سرمان را تکان بدهیم و از کلمات تایید کننده استفاده کنیم. و در این زمینه باید از حس اعتماد و اینکه چرا باید حرف پذیرفته شود هم استفاده کنیم. از ابزارهای مناسب در کارمان استفاده می کنیم. رسانههای ارتباط سازی مناسب اساماس ، ایمیل ، متن تلگرام ، فایل صوتی ، تلفن ، حضوری موارد ذکر شده به ترتیب اولویت مطرح گردید پس هر چقدر تماس رودررو و حضوری و افراد بیشتر باشد امکان متقاعد سازی بیشتر است. جملات مناسب جهت متقاعد کردن افراد موقع خرید به جای اینکه به فرد بگوییم این را بخرید بهتر است بگویید این را امتحان کنید. به جای اینکه به فرد بگویم من تو را متقاعد می کنم بهتر است بگوییم من به شما کمک می کنم که راحت تر انتخاب کنید. به جای اینکه بگوییم قیمت بهتر است از کلمه مبلغ سرمایه گذاری یا بها استفاده کنیم به جای اینکه از کلمه اعتراض استفاده کنیم بهتر است بگوییم تقاضای تجدید نظر دارم به جای اینکه از کلمه توروخدا استفاده کنیم بهتر است بگوییم اگر برای شما مقدور است به جای کلمه مشتری از کلمه مهمان یا مراجعه دارم استفاده کنید به جای کلمه اینکه چه کمکی می توانم انجام دهند بگویید چه خدمتی می توانم ارائه نماید جملات محرک دلیل آن حرف را میزنیم این که… ما قبل این جمله یک پیشنهاد می دهیم و بعد از آن جمله حقیقت را می گوییم. یا به اهمیت آن موضوع اشاره می کنیم مثلاً این دوربین ضد آب است اگر درون آب بیفتد مشکل ندارد معنای جمله این است که … بنابراین، به خاطر اینکه، چون که قانون سه تایی در انسان نظر به ما می گوید باید واقعیت را بگوییم دوم واقعیت را بگوییم و سوم نظر بدهیم یا پیشنهاد را بدهیم.واقعیت یعنی هر دو طرف قبول دارند. از پیام های مخفی هم میتوان استفاده کرد ودر کنار آن باید شور و شوق داشته باشیم. و باید ببینیم که به آن گیر هستیم یا یادگیرنده و خیلی از موارد لازم نیست حتماً اصرار کنیم در زمینه اینکه فرد متقاعد شود چون متقاعد سازی زیاد در بلند مدت اثر عکس دارد و دیگر روی افراد تاثیر نمی گذارد
دیدگاهتان را بنویسید