خودآگاهی (self-awareness)

خودآگاهی (خویشتن آگاهی ) چیست ؟
داشتن آگاهی از خویشن و خودآگاهی (self-awareness) به معنی آگاهی از خود، درک افکار، احساسات و رفتارهای خویشتن است. خودآگاهی سفری عمیق به درون خود برا درک چرایی رفتارهایمان است. توانایی دیدن خود از زاویه ای بیطرفانه، درک هیجانات، باورها، ارزشها و حتی افکار لحظه ای مان است. میتوانیم بگوییم این مهارت، کلید ورود به دنیای رشد شخصی، ارتباطات سالم، تصمیمگیری آگاهانه و رهایی از خودفریبی است.
خودآگاهی به ما کمک میکند بفهمیم چرا واکنش خاصی به یک موقعیت نشان دادیم، چه چیزی ما را تحریک میکند، و چگونه میتوانیم آگاهانه تر زندگی کنیم. بدون خودآگاهی، ممکن است سالها در مسیر اشتباهی گام برداریم، روابط سمی را ادامه دهیم یا شغلی را تحمل کنیم که هیچ همخوانی با روحیه ما ندارد.
هدف از خودآگاهی
دانستن اینکه خودآگاهی چیست به خودی خود کفایت نمیکند. میخواهیم بدانیم چرا خودآگاه باشیم و هدف از خودآگاهی چیست. بیایید دقیق تر به مفهوم خودآگاهی بنگریم. خودآگاهی پرسش به این پاسخ است. “چرا اینکار را کردم؟”. خودآگاهی موضوعی است متفاوت از خودشناسی و ممکن است بهتر باشد بگوییم خودآگاهی پس از خودشناسی به وجود می آید. اینکه من بدانم در فلان زمان خشمگین میشوم خودشناسی است و اینکه بدانم چرا در فلان زمان خشمگین میشوم خودآگاهی است. این آگاهی از خویشن در زمینه های زیر به یاری ما می آید.
- آگاهی برای تغییر، نه فقط دانستن
- شکستن چرخههای تکراری زندگی
- بازگرداندن کنترل به دست خود
- ساختن رابطهای سالم با خود
- رسیدن به زندگی اصیل و نه تقلیدی
- شکوفایی بالقوگی های درونی
انواع خودآگاهی
باید بدانیم که دو نوع خودآگاهی وجود دارد که هرکدام به خودی خود بسیار مهم هستند.
1- خودآگاهی درونی (internal self-awareness)
خودآگاهی درونی همان چیزی میباشد که تاکنون توضیح داده ایم. شناخت عمیق از باورها، آرزوها، ارزشها، علایق، احساس و رفتار خودمان و چرایی آنها شناخت خویشتن درونی است.
2- خودآگاهی بیرونی (external self-awareness)
خودآگاهی بیرونی به درک مشاهده دیگران از ما اشاره میشود. اینکه درک کنیم دیگران ما را چگونه می بینند. چه تصوری از ما دارند و احتمالاً چه توقعاتی از ما دارند. این شناخت خویشتن بیرونی است.

توازن میان خودآگاهی درونی و بیرونی
برای اینکه انسان آگاه و مؤثری باشیم، باید بتوانیم میان خودآگاهی درونی و بیرونی تعادل برقرار کنیم. این دو نوع آگاهی، اگر بهصورت جداگانه رشد کنند، میتوانند ما را به دام های گوناگونی بیاندازند. و اگر همزمان تقویت شوند، مسیر رشد فردی و اجتماعی ما را هموار میسازند.
اگر فقط خودآگاهی درونی داشته باشیم…
ممکن است فردی شناخت عمیقی از خود، ارزشها و احساساتش داشته باشد، اما هیچ توجهی به برداشت دیگران از خودش نکند. نتیجه؟ این فرد شاید نتواند ارتباط مؤثر برقرار کند، بازخوردها را نادیده بگیرد یا در موقعیت های اجتماعی دچار سوءتفاهم شود.
اگر فقط خودآگاهی بیرونی داشته باشیم…
در نقطه مقابل، فردی که فقط به نگاه دیگران حساس است، مدام درگیر نگرانی درباره قضاوت ها و توقعات محیط اطراف خواهد بود. او ممکن است با اینکه “آگاه از برداشت دیگران” است، اما ارتباطی با خود واقعی اش نداشته باشد؛ این یعنی از خود بیگانه شدن.
تعامل سالم یعنی چه؟
تعامل میان این دو نوع خودآگاهی، یعنی بتوانیم:
هم بفهمیم که کی هستیم، چه میخواهیم و چرا چنین احساسی داریم؛
و هم بدانیم که حضور ما در ذهن دیگران چگونه شکل میگیرد.
این ترکیب، ما را به انسانی «آگاه، قابل انطباق و اصیل» تبدیل میکند. کسی که هم از درون ریشهدار است، و هم از بیرون ارتباطمند.
فواید خودآگاهی
رشد شخصی و اصلاح رفتارها: با شناخت علت رفتارهای خود، میتوانیم الگوهای منفی را شناسایی کرده و آگاهانه آنها را تغییر دهیم.
تصمیمگیری دقیق تر: خودآگاهی به ما کمک میکند بفهمیم چه چیزی واقعاً برایمان مهم است، تا از تصمیمگیری های احساسی یا لحظهای جلوگیری کنیم.
کنترل هیجانات در موقعیتهای حساس: بهجای واکنشهای ناگهانی، میتوانیم ابتدا احساس خود را بشناسیم و سپس با آگاهی پاسخ دهیم.
روابط بینفردی سالم تر: وقتی بدانیم چرا رفتار خاصی از ما سر میزند، درک بهتری از خود و دیگران پیدا میکنیم و در نتیجه ارتباطی عمیقتر میسازیم.
مدیریت انگیزه ها و اهداف: خودآگاهی کمک میکند بفهمیم پشت تصمیمات و اهدافمان چه انگیزههایی نهفته است؛ آیا واقعاً خواستهی قلبی ما هستند یا نتیجهی فشار اجتماعی؟
افزایش عزت نفس واقعی: وقتی آگاهانه با خود روبهرو میشویم، بهجای انکار ضعفها یا بزرگنمایی تواناییها، خود را با تمام حقیقتمان میپذیریم و ارزشمند میدانیم.
تمرین های رسیدن به خویشتن آگاهی
خودآگاهی یک مهارت است، نه یک ویژگی ذاتی و برای رسیدن به آن روشها و تمرینهایی وجود دارد. با انجام تمرینات موثر به مرور میتوان به خویشتن آگاهی رسید.
ثبت و بررسی لحظه های عاطفی شدید
هرگاه دچار خشم، ترس، شرم یا غم شدید شدید، پس از فروکش شدن احساس، بنشینید و از خود بپرسید:
چرا این احساس به سراغم آمد؟
چه افکاری پشت این احساس بودند؟
آیا چیزی مرا تحریک کرد که به آن توجه نکرده بودم؟
سپس نتایج و پاسخ هایتان را روی برگه بنویسید و با خود مرور کنید.
تمرین ذهنآگاهی (Mindfulness)
چند دقیقه در روز، فقط «باشید». بدون قضاوت، احساسات، افکار و حالات بدنی خود را مشاهده کنید.
اکنون کجای بدنم تنش دارد؟
چه فکری دارم بدون اینکه متوجه آن شده باشم؟
مدیتیشن روزانه و آمدن به لحظه حال به خودآگاهی کمک می کند. بازگشت به اینجا و اکنون

تکنیک پنج چرا (5 Whys)
برای هر رفتاری که باعث تعجب یا پشیمانی تان شد. ۵ بار از خود بپرسید «چرا»:
مثال: چرا سر دوستم داد زدم؟
چون عصبی بودم.
چرا عصبی بودم؟ چون کارم عقب افتاد.
چرا کارم عقب افتاد؟ چون خوب برنامهریزی نکرده بودم.
چرا خوب برنامهریزی نکردم؟ چون دیشب زیاد گوشی چک کردم.
چرا زیاد گوشی چک کردم؟ چون استرس داشتم.
با رسیدن به ریشه، می توان چرایی واقعی را یافت و رفتار را به صورت ریشه اصلاح کرد.
بررسی ارزش ها و باورهای پنهان
بسیاری از رفتارهای ما از ارزشها یا باورهایی میآید که از آنها خبر نداریم.
آیا همیشه باید کامل باشم؟
آیا باور دارم که اگر اشتباه کنم، ارزشم کم میشود؟
شناسایی و بررسی این باورها، مسیر پاسخ به “چرا این کار را کردم؟” را روشن میکند. بهتر است این موارد را هم یادداشت کنید.
خودآگاهی، دیدن خود واقعی
خودآگاهی، دیدن خود واقعی است در این آیینه ای شفاف. دیدن خود واقعی بدون ماسک، بدون برچسب و بدون قضاوت… “این، منم.”
در مسیری که از خودشناسی آغاز میشود و به خودآگاهی میرسد ما نه تنها با خود واقعی مان آشنا میشوم و به خود نزدیکتر میشویم، بلکه روابطمان با دیگران نیز بهبود میابد. انسان خودآگاه، صرفاً واکنش نشان نمیدهد، بلکه انتخاب میکند. انتخابی آگاهانه، متکی به بینش خود، نه بر پایه عادت یا ترس.
تنها نکته ای که باید درنظر بگیریم، حفظ تعادل است. مانند هر کار دیگری در خودآگاهی نباید به خودمان بیش از حد سخت بگیریم و در این رابطه نباید وسواس به خرج دهیم. اگر علاقه مند به رسیدن به خودآگاهی هستید و یا با جنبه ای از خودآگاهی مشکل دارید میتوانید از مشاوران و رواشناسان معتبر کمک بگیرید.
دیدگاهتان را بنویسید