طراحی هدف
هدف به خواسته و دستآورد گفته میشود که بدون انجام کاری به دست نمی آید و باید یک کاری را در آن راستا انجام بدهیم و آن کار هم یک کار پیچیده و با چالش است. فواید هدف باعث میشود ما سریع شکست بخوریم. که متوجه شویم کار ما درست یا غلط است و بتوانیم آن را اصلاح کنیم. هدف حتی می تواند روی سلامت جسمانی و ایمنی ما هم تاثیر مثبتی داشته باشد.هدف گذاشتن شانس موفقیت ما را افزایش میدهد حتی باعث میشود رضایت ما از زندگی هم بیشتر شود. حالا چه چیزهایی باعث میشود که ما هدف نگذاریم وقتی که ما نمیدانیم چه جوری هدف را تعیین کنیم یا حتی نمی دانیم هدف مهم هست ست و عامل مهم تر ترس ما از شکست است خیلی وقتا هم هدف اشتباهی میگذاریم حد نهایی می گذاریم که تحت کنترل ما نیستند در واقع ما فقط با تعیین هدف درست می توانیم شانس موفقیت خود را افزایش دهیم. از دلایلی که اهداف بلندمدت را دنبال نمیکنیم:اهداف را مدام تغییر میدهیم،با کوچکترین شکست از ادامه مسیر منصرف میشویم، مهارت تمرکز بر هدف بلندمدت را ندارند، به دلیل وجود عوامل حواسپرتی متفاوت در مسیر گاهی هدف کمرنگ میشود. اکثر ماها در چرخه بی حالی و بی هدفی هستیم. بی هدفی باعث می شود که ما هیچ کار و اقدام جدیدی انجام ندهیم و دچار روزمرگی شویم و این امر باعث عدم شور و اشتیاق ما در زندگی و حتی باعث افسردگی ما نیزهم میتواند بشود. در مدرسه به ما هدف گذاری یاد ندادند پس لازم است ما یک سیستم هدف گذاری درستی را برای خود راه اندازی کنیم. سیستم هدف گذاری اولین موردی که در سیستم هدف گذاری باید درنظر بگیریم ایده است. ایده ها از دو نوع تفکر ما نشأت می گیرند یک تفکر متمرکز که در آن یک هدف را مشخص میکنیم و از تکنیک پومودورهم می توانیم استفاده کنیم دقیقه فکر کنیم و آن را بنویسیم برای این نوع تفکر نیاز است که ما بارش فکری داشته باشیم و مواردی را هم در نظر بگیریم از جمله تنظیم زمان داشتن کاغذ و خودکار نوشتن هر ایده و فکر و هدفی که به ذهنمان می رسد در این نوع تفکر ما تمرکز کامل داریم بدون هیچ قضاوتی تعداد زیادی ایده و هدف را می نویسیم. اما در تفکر نوع پراکنده ممکن است در هنگام پیاده روی رانندگی و یا حتی حمام به ذهن ما برسد که آنها را هم در اسرع وقت یادداشت می کنیم. جان سی مکسول به این اشاره میکند که برای داشتن ایده های خوب داشتن ایده های زیاد که اکثرا هم به درد نمی خورند لازم است.لازم است چه سوالاتی را از خود بپرسیم.1- اگر فقط یک سال زنده بودم چه کاری انجام میدادم2- اگر یک غول جادو داشتم چه کاری انجام میدادم 3- اگر میدانستم شکست نمیخورم چه کاری انجام میدادم 4- اگر میلیاردها پول داشتم چه کاری انجام میدادم5- اگر الان جشن تولد هشتاد سال یعنی بود یا کهنسالی خود را ملاقات می کردند دوست داشتم چه کارهایی را انجام داده باشم. یا حتی میتوانید از ایده داشتن مشکلات و دغدغه های تان استفاده کنید. حال بعد از این سوالات میتوانید ابعاد آنها را نیز در نظر بگیرید1- خانواده2- سبک زندگی3- رشد شخصی4- رشد معنوی5- سلامت جسمی6- اوضاع مالی7- کسب و کار مورد بعدی بعد از ایده پردازی اولویت بندی آن ایده ها می باشد. شروع میکنیم به آنها نمره دادن از ۰ تا ۱۰ هرچقدر شماره آن هدف و ایده بیشتر باشد لازم است وقت و انرژی بیشتری را برای آن بگذاریم و ایده های بعدی را برای آن فدا کنیم حتی ممکن است بتوانیم چند ایده را با هم یکی کنیم باید برای خود تعیین کنیم که چه چیزهایی را حاضریم فدا کنیم چون زمان ما محدود است. قرار نیست برای تمام آن حیطه های زندگیمان هدف بگذاریم فقط لازم است است در یک یا دو بعد آن هدف گذاری کنیم و در سایر ابعاد فقط اقدام هایی را انجام دهیم. اگر برای من سخت است اولویت بندی لازم است چند سوال را در این راستا از خود بپرسیم یک سال بعد به کدام شان افتخار می کنم کدام یک از آنها از من انسان بهتری می سازد و چه چیزی باعث رشد بیشتر و یادگیری بیشتر من می شود. و همیشه اینجا در نظر داشته باشیم که موفقیت آسان به دست نمی آید. بعد از اولویت بندی لازم است ما اهداف و آن را ارزیابی کنیم اینجاست که متوجه می شویم باید بسیاری از اهداف را کنار بگذاریم. حالا با توجه به ۵ معیار ارزیابی می توانیم اهداف اضافه را کنار بگذاریم1- شور و اشتیاق داشته باشیم. یعنی نباید شادی ما را محدود کند2-معنادار باشد و رسیدن به یک جسم و یا شی نباشد فکر کن بهش رسیدی خوب بعدش رسیدن به یک ماشین سه بار از خودت بپرس درس چرا می خوام این کار را انجام بدم مثلا می تواند ترک مواد و یا سیگار باشد و در ادامه حتی از خود بپرسیم اگر نامرئی بودم و و تایید دیگران برایم مهم نبود باز هم این هدف را انتخاب می کردم3- ضرورت داشته باشد حالت اورژانسی برای تو در زندگی داشته باشد4- مقداری چالش داشته باشد نه آسان مانند آب خوردن باشد رسیدن به آن هدف و نه اینکه دست نیافتنی باشد بلکه فقط کمی ترس در ما ایجاد کند و در موقع اجرای آن شک و تردید داشته باشیم و تلاش زیاد بخواهد و باعث شود تاب آوری ما بالا رود5- کاملا شفاف و مشخص باشد و هر چقدر ما در این مسیر رشد میکنیم مسیر بیشتر برای ما روشن میشود و در این راه بیشتر یاد میگیریم عادت های جدید به دست می آوریم دوستان و ارتباطات جدید را نیز میسازیم. و باید این را در نظر بگیریم در ابتدای کار باید رسیدن به هدف را در ذهن خود تجسم کنید اما تحقیقات نشان داده است که در ادامه فقط باید عملکرد خود را مورد ارزیابی قرار دهیم هر چیزی در دنیا دوبار خلق شده است یکبار در ذهن سازنده و بار دیگر در دنیای واقعیت همینطور باید حتماً قانون پارکینسون را لحاظ فرمایید یک زمان فشرده را برای رسیدن به آن هدف در نظر بگیریم اما واقع بینانه باشد و مهمتر از همه هدفی را در زندگی در نظر بگیریم که ارزش نرسیدن داشته باشد که در مسیر مطالب زیادی را یاد بگیریم بدن مان بهتر شود و در کل به انسان بهتری تبدیل شویم. گاهی هم می توانیم هدف را دوباره مورد بررسی قرار دهیم که هنوز آن هدف را میخواهیم. اگر جواب نداد است ببینیم چه چیز باعث شده است که نظر ما عوض شود. بعد از بررسی می توانیم هدف جدیدی را بگذاریم ولی اگر جواب ما بله است است از خود بپرسیم چیزی مهمتر هم هست اگر جواب خیر بود از همچنان در جهت رسیدن به آن هدف ادامه میدهیم ولی اگر جواب ما این بود که چیز دیگری مهمتر است به این فکر میکنیم که چه هدف جدیدی را باید برای خود در نظر بگیریم. اهداف را باید یک ساله نهایت ۲ ساله در نظر بگیریم و هنگام اجرای هدف یکسری بهانه ها پیش می آید افراد به هدفشان می رسند چون همواره با آن فعالیت های جدید که در رسیدن به اهداف شان کمک می کند در حال مبارزه و مقاومت هستند زیرا با سیستم سرد مغزشان تصمیم میگیرند یعنی قسمتی از مغز که حل مسئله انجام می دهد تفکر منطقی را انجام می دهد یا هدف گذاری را انجام میدهد ولی با قسمت داغ مغزشان که به دنبال لذت ها و هیجانات زودهنگام است اقدام انجام می دهند ولی در کل برای در نظر گرفتن زمان برای شروع هدف گذاری می تواند یک سال جدید یا یک رویداد جدید در زندگی ما باعث شروع قدم هایی در رسیدن به اهداف ما شود در کل ما در ابتدا باید ارزش های خودمان را بدانیم و در راستای آنها رسالت خود را پیدا کنیم و سپس ایده ها و اهداف مان را ثبت کنیم و آنها را از اولویت بندی و در ادامه ارزیابی نمایید و در آخر هم یک برنامه در جهت رسیدن به اهداف آن که ما را به انسان جدیدی تبدیل کند در نظر بگیریم لازم است بعد از هدف گذاری ها ما برنامه ریزی را انجام دهیم و سپس پس از گام های آن را مورد بررسی قرار دهیم و در یک مدت مثلاً یک ماهه هر هفته آن اقدامات را انجام دهیم و در پایان هفته عملکرد های خودمان را مورد ارزیابی قرار دهیم اگر هر نوع عملکردی ما را از اهداف مان دور میکند آن را اصلاح کنیم و برای هفته جدید اقدامات جدیدی در نظر بگیریم و همین روند را دوباره در انتهای هفته مورد بررسی قرار دهیم در این صورت است که ما میتوانیم با گام های کوچک و عادتهای کوچک و همینطور مقابله با اهمال کاری به اهداف خود برسیم. .
دیدگاهتان را بنویسید